من یک کوهنورد و طبیعت گردم علاقه زیادی به کمپ و سفر دارم، مدتی بود همیشه توی این فکر بودم که زندگی بلند مدت در دامن طبیعت چه حسی داره. اگر میشد کار و سفر هم یکی میشد که عالی اینا موضوعاتی بود که هربار میرفتم سفر و در دل جنگل یا کنار آبشار کمپ میکردم با خودم تکرار میکردم. و نهایتا اتفاق افتاد. سفر و کارم یکی شد. آسمان سقف خانه ام و زندگیم توی یک ماشین. همه چیز از اون روز شروع شد که من بگه استعفا خودم توی اون روز کذایی گذشتم روی میزرئی و از اداره زدم بیرون …..
قدرت داستان
خوب همچنان دنبال ادامه داستان هستین؟ چقدر دوست دارید ادامه داستان رو بشنوید؟ به نظر شما چقدر احساسات شما درگیر موضوع شده.
همه ما هر روز داستان های زیادی داریم که تعریف کنیم از اتفاقات کاری و خانوادگی تا آنچه در مشاهدات عینی لحظه روز داشتیم. داستان گویی و قصه پردازی یکی از بهترین راه های ایجاد ارتباط و هدایت مشتری در ساختار بازاریابی است.
شما با گفتن داستان کسب و کار خودتون در مرحله اول، ارتباط نزدیکی با مخاطبین ایجاد میکنید و در مراحل بعدی میتونید با داستان مشتریان و Case study های محصولات آن ها رو در مسیر و نقشه بازاریابی هدایت و دنبال کنید.
قدرت داستان برای ذهن مخاطبین شما، مانند یک عقل پنهان برای دستور و هدایت است به گونه ای که شما میتوانید با داستان خود ذهن افراد را نسبت به محصولات و خدمات رقیب دچار مشکل کنید. داستان ناامنی و آتش سوزی محصولات یک شرکت او را وادار به جمع آوری و توقف خط تولید کرد مهم نیست چقدر هزینه شده مهم مشتریان هستن که از سبد ما خارج میشوند.
اخیراً دیجی کالا از مشتری های خودش خواسته در مسابقه بازگشایی بسته های ارسالی شرکت کنن. عنوان این مسابقه آنباکس یا جعبهگشایی هستش. اگرچه این کمپین اهداف بازاریابی متفاوتی رو مد نظر داشته ولی حکایت بسته های مشتری رو خوب داره روایت میکنه.
خیلی مهم که داستان و روایت به گونه ای باشه که در مرحله اول مخاطب شما حس هم نوعی و همراهی داشته باشه.
شفافیت، وجود تضاد های گفتاری و ارتباطات بین موضوعات مسلماً بیننده و مخاطب رو به هیجان میاره و درگیر نوشته شما میکنه البته به شرط اینکه باتصاویر مخاطبتون رو خسته نکنه.
گفتن داستان مشتریان و نظرات آنها از محصولات و یا فعالیت باعث افزایش حس اعتماد میشه و نظر مخاطب رو برای بررسی و حتی خرید محصولات تغییر میدهد.